از دورترین فاصله ها به هم رسیده ایم...
دِلَــم مــیـخــوآهـَـد صُــورَتـَتـ تـَـه ریـش دآشـتـِه بــآشَـــد فقط میتونم بگم ممنونم ممنونم خیلی زیاد ممنونم بی نهایت بار ممنونم ممنونم که شب آرزوهامو تبدیل کردی به یه شب رویایی... مثل شب یلدا!!! و من بعد از 5 ماه دوباره تورو دیدم!!! خدای من هنوزم باورم نمیشه تو عماد من تکیه گاه من کسی که دوسش دارم.... نشستی روبه روم و دستتو زدی زیر چونه ت درست مثل خودم! هرزگاهی یه چیزی برام تایپ میکنی و دوباره دست زیر چونه... تو فکری و دنبال یه راه حل میگردی که ساعت 2 و رب نصفه شب باهم حرف بزنیم الهی من قربونت برم با اینهمه احساس دلم میخواد بپرم توی بغلت یه جوری که از پشت از روی صندلی بیفتیم زمین وقتی سرتو میخاروندی دلم میخواس بدوم و گاز بگیرم اون بازوهای مردونه تو دلم میخواس بغلم کنی و توی بغلت بخابونیم دلم میخواس ببوسم پیشونیتو، گونه هاتو، لباتو، گودی پایین گردنتو.... خدایا من این موجود دوست داشتنی رو میخوام... "خـدایـا یـادتـه ... ؟!
قـول ِ ایـنـو بـه یـکـی دیـگـه دادم…" پ.ن: اون یه نفر، زهرا بود... زهرا حلالم کن دیروز عصری گفتی میای نیم؟ گفتم سرکلاسم. گفتی شب خبرت میکنم بریم. شب آن شدی نیم... ممنون که اجازه دادی و مشتاق بودی که بیام تو آغوشت... قلبم داشت از جا کنده میشد وقتی سرمو گذاشتم روی سینت، وقتی توی بغلت قرار گرفتم . گفتی: واقعا قشنگ تصویر سازی میکنی ولی اینا تصویرنبود! روح من توی آغوش تو بود!!!! روح من صدای ریتم آروم و کوبنده ی قلبت و میشنید! و تو خیلی زود خوابت برد... منم صورتتو بوسیدم و از پیشت بلند شدم روی تخت خودم خوابیدم! نارارحت نشو... گفته بودم دیگه پیشت نمیخوابم! گفته بودم تو مال کس دیگه ای هستی نه من!!! خیلی وقته بجای تو بالشتم و محکم بغل میکنم و میخوابم... دیشب مامان میگفت: تو این یه ماهه خیلی لاغر شدی. چیزی شده؟؟؟ و من به آرومی گفتم: چیزی نیست.. درسام سنگینه.... گفت: ضعیف شدی. یکم به خودت برس و من هیچچی برای گفتن نداشتم!!! + دیشب بعد از مدتها آروم خوابیدم... و همش بخاطر حضور تو بود. میخواهمتــــــــ . . . ولــــــــی . ., دوری . . . خیــــــلی خیـلــــی دور . . . نـہ دستم به دستانـــــــت میرسد ؛ نـہ چشمانم به نگاهتــــــــــ . . .! این تصویر ذهنی من بوده و هست از خوابیدن در آغوشت.... با اینکه همیشه نیم تنه مرا در آغوشت میخاباندی!!! امشب بیست و دو دیقه تقریبا باهم حرف زدیم... با اینکه اولش هردومون حالمون خیلی ردیف نبود ولی کلی خندیدیم و همدیگه رو خندوندیم! کلی خوش گذشت... به قول خودت حرفامون "تو شورتی" بود و خاطراتت از کلاسات و سوتی های استادا . ولی باعث شدم یادت بره بری شامتو بخوری! ببخش که خیلی خیلی بدموقع زنگ زدم(البته دو دیقه ی اولش بامن بود، بیست دیقه ی بقیه ش با تو خدایا عمادم یه چیزی پیدا کنه برای خوردن که سیرش کنه... آخه همون موقشم گشنه ش بود چه برسه به الان و تا آخر شب تو یه وب خوندم : پس من خیلی خیلی تنهام!!!!!!!!! دیشب گفتی من تکیه گاهتم.... یاد شعر یاس افتادم: تو که میدونستی من تکیه گاه محکمتم بگو با من دیگه چرا د آخه نوکرتـــــــــــم من که هر دقیقه م وابسته به دقیقه ی تو بود من که حتی لباس تنم به سلیقه ی تو بود.... آقای عماد صابری!!!!!!!!!!! تازه دیشب فهمیدم وقتی اون شب تو نیم ازت پرسیدم فامیلیت چیه و گفتی حدس بزن، گفتم"صابری" چرا اونقد تعجب کردی و گفتی این فامیلیو از کجا بلدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ من هیچ وقت نمیدونستم فامیلی "مینا"، صابری بوده!!!! دیشب کنارت نشستم تا خوابت ببره... گرمت بود، عرق کرده بودی نمیدونم چی خواب میدیدی صورتتو باد میزدم تا خنک شی و آروم بخوابی آره! با اینکه خوابو از چشمام بردی، هنوزم میخوام آروم بخوابی.... خدایا به حق همین روز اول رجب، دلمو آروم کن خودت که داری مبینی! بی تعارف، دارم دیوونه میشم!!! همیشه بدم میومده از زنایی که میشن زن دوم یه مرد... میشن عشق دوم... میشن کسی که هوش و حواس مرد رو از زن و زندگی اولش پرت میکنه.... حالا انگار خودم شدم اون زنه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! منو ببخش زهرا............. پ.ن: کپی بود و حرف دل من.... راهــ کـِـﮧمیـروے
مردی را میشناسم که هنگام عصبانیت
داد نمیزند ، ناسزا نمیگوید ، نمیشکند ، تهمت نمیزند تنها " قدم " میزند و در خلوت خود فرو میرود و خالی میکند تمام خشم خود را تا مبادا به کسی که دوستش میدارد از گل کمتر گفته باشد ! پ.ن : عاشقتم مرد من دیگـر هیــــــــچ مزه ایــــــــــ دلچسبــــ نخواهــــــــد بود من تمام چشاییمــــــــ را روی لبـــــــانت جا گذاشته امــــــــ لذتي که در فشار دادن معشوق
تا مرز شکستن استخوانها و گاز گرفتن تا مرز کندن گوشت اوست در نوازش و بوسه ي عاشقانه به وي نيست ! دلم شکست ؟! یکنفر در هـمین نزدیکــی ها چــيزی به وسعت یک زنــدگی برایت جا گذاشته است خیالـــت راحت باشد آرام چشمهایت را ببــند یکنفر برای همه نگرانـــــی هایت بیــدار است یکنفر که از همه زیبایی های دنیــا تـنهـا تـــو را بـــــاور دارد ... از تپــش هــای قلبم ملکه ی ذهنمـــ شد، احساســ می کنمــ جمجمه امـــ با شکوه ترینـــ امپراتوری دنیاستـــ... فراموش کردنت کار سختی نیست کافی است دراز بکشم چشم هایم را ببندم و برای همیشه بمیرم... دلم یک دنیا تنهایی میخواهد با یه عالمه تو و تمام گوشه کنارهای اغوشت کـاش مـی فـهـمیـدی .... قـهـر میـکنم تـا دسـتـم را مـحـکمتر بگیـری و بـلـنـدتـر بـگـویی:
بـمان... نـه ایـنـکـه شـانـه بـالا بـیـنـدازی ؛ و آرام بـگویـى: هـر طور راحـتـى ... ! خسته ام... از تـــــو نوشتن...! کمی از خود می نویسم
این "منم" که، دوستت دارم...!
دم از بازی حکم میزنی!!!!! دم از حکم دل میزنی پس به زبان "قمار" برایت میگویم : قمار زندگی را به کسی باختم که "تک" "دل" را به "خشت "برید! باخت ـزیبایی بود یاد گرفتم به دل "دل" نبندم! یاد گرفتم از روی "دل " حکم نکنم! دل را باید بر زد جایش سنگ ریخت که با خشت تک بری نکند چقد بده که حرفامو فقط اینجا میتونم بگم... خیلی ازدستت دلخورم و تو امروز رفتی اردو... بهت اس نمیدم تا خودت اس بدی نمیخوام روزتو خراب کنم تو دیروز تمام روز منو خراب کردی کافیه!!!! دیروز و دیشب بعد از 9 ماه، تنهایی درد کشیدم! و تو کنارم نبودی... خیلی حس بدیه که میام و حرفام با تو رو اینجا مینویسم، ولی تو هیچوقت هیچ بازخوردی نشون نمیدی خسته شدم عماد خیلی خسته م خیلی... انقد ذهنم آشفته س که حد نداره دیروز به طور اتفاقی دوباره این آهنگ بهنام صفوی رو شنیدم... تقدیم به تو... خوب من میخوامت آرزومه بیام تو خوابت عزیزم بخندی بشم محو صورت ماهت دوس دارم بمیرم اما اون اشکاتو نبینم بردی تو دیگه قلب من میخوام اون دستاتو بگیرم عشق من باش جون من باش نذاری یه روز این دلو تنهاش ای دیوونه دوست دارم نمیتونم از تو چشم بردارم عشق من با تو شادم آخه نمیری تو از یادم روزی که تورو دیدم دلمو به دل تو دادم حالا من میدونم بی تو یه لحظه نمیتونم تا دنیا باشه پا برجا به پای عشقت میمونم عشق من باش جون من باش نذاری یه روز این دلو تنهاش ای دیوونه دوست دارم نمیتونم از تو چشم بردارم برای داشتن تو حتی واسه یه لحظه جونمو زندگیمو بدم بازم می ارزه دلم می لرزه.... عشق من باش جون من باش نذاری یه روز این دلو یه این دلو تنهاش ای دیوونه دوست دارم نمیتونم از تو چشم بردارم امروز تولد منه منی که هیشکی هم صدام نبود توی غمگین ترین آهنگ یا توی خوشحالی و شادی چرا یاد نمیگیری آغوشش دیگه مال تو نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اعتـــراف میکنــم
زن, نظــــــرات مــــــردش را دوســــــت دارد ...
چــــــــــــون زن, به جز تو همه می دونن واست این مـــــــــــرد میمیره واسه همین جداییتو کسی جدی نمیگیره!!!! همین خوبه که آرومی و حس میکنی آزادی که دست کم تو عکسامون هنوزم پیشم ایستادی واسه من همین کافیه اینکه ازم خاطره داری به یادشون که می افتی واسه من وقت میذاری ﺁﯾﺎ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﯿـــــــﺪ : زنـدگــی انـگــار هــــــمــــــه مــــیگـــــن سلامتیه حرفایی که نه میشه اس ام اس کرد
برو پايين ! . . . . . . . . . . . . آخیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــش! بعد از یک هفته ی تمام بالاخره قسمت نویسندگی خودم باز شد تا بتونم پست بذارم! چقدر سخت بودا!!!!! ولی خب هرچی بود گذشت. فک کنم بیست دیقه ای با عماد حرف زدم الان... دلم میخواد عقده ی تمام این یه هفته رو دربیارم و الان شونصد تا پست بذارم! *111*2*2*12345# *111*2*2*3# ایــنـکه بایـد فـراموشـت مـیکردم را فــرامــوش کـــردم تـو تکـراری تـرـن "حضـــور" روزگـار منــی
و مــن عجیب؛ بـه بــودن تــــو... از آنسـوی فاصـله هــا خــو گــرفتـه ام... مـــذکر عزیــــز : " مـــــ♥ــــرد " بـــاش ! زمیــــن به مــــرد بودنـ ــــت نیــــاز داره ! مــــرد باش ؛ نـــه فقط با جســ♥ــمت ! مردونه حــــــرف بزن ، مــــ♥ـــــردونه بخنــــــد ، مردونه گریــــــه کن ، مــــــردونه عشـــ♥ـــق بورز ، مردونه ببــــــــخش ، . . . ! مرد بــــــاش و هیچ وقت نامـــ♥ــردی نکن ؛ مخصوصـــــا در حق کســـــی که باورت کـــ♥ـــرده و بهـــــت تکیـــــه کرده..... سخته با خودت غریبه شی با خودت رو راست نباشی با خودت چند چند شی بقول دوستم یک به دو پنالتی بزنه بگذریم در موردم زود قضاوت نکنید شما در جریان همه چیز نیستید دلـــم میخواهــــــــد کـــه تـــو بـاشـــی پنهان می شوی....
دلتنـــــــــــــــــگي عکستو باز میکنم دست میکشم روی صورتت روی گونه هات... نوازشت میکنم میخام ببوسمت ولی... نباید! حسرت بار نگاهت میکنم و به کسی فک میکنم که صاحب تو میشه!!! باید عادت کنم! باید یاد بگیرم آغوشت مال من نیست!!!! آغوش گرم و مهربونی که تمام دلگرمیم بود.... دلم بدجوری واسه نیمبازی تنگ شده! ولی این نیم دیگه واسه من و تو اون نیم قدیم نمیشه... باید یاد بگیرم باهات محدود برخورد کنم!!!!! و این برام سخت ترین کار دنیاس... باید یاد بگیرم فقط باهات غریبه نشم... خدایا دلمو انقد بزرگ کن که بتونم این چیزا رو یاد بگیرم
تـــآ مـَـن بــَهــآنــِه دآشــتِــه بــآشَــم
بــَرآیِ بـُـوســیــدَنِ
لـَـبــهــآیــَتـ...
دسـتـشـو گـرفـتـم آوردم پـیـشـت ...
گـفـتـم : مـن فـقـط ایـنـو مـیـخـوام ...
گـفـتـی : ایـن کـمـه ! بـهـتـر از ایـنـو بـرات گـذاشـتـم کـنـار ...
پـامـو کـوبـیـدم زمـیـن و گـفـتـم : هـمـیـنـو مـیـخـوام ... ♥
گـفـتـی : آخـه نـمـیـشـه !
)
خدایــــــــــــا التمـــــــــــاست مــــــی کنـــــــــم
همــــــه دنیــــــــــایـــــــت ارزانــــــــــیِ دیگــــــــــــران()
ولـــــــــ ـــــــی ;
آنــکـــــــــــه دنـیــــــــــایِ من اســــــــــت
مـــــــــــــــــــــالِ
دیــگـــــــ نبــــــــــاشـــد ...(ــــری
)
عَقــَـب میـمــانَــم
نـَه بـَـرای اینـکـِـﮧ نـَخواهَـم باتــُـ♥ــو هـَـم قــَـدم باشَـم
میـخواهـم پا جاے پاهایـَـت بگــُـذارَـم
میـخواهـَـم مـُـراقبـَـت باشَم
میـخواهـَــم رد پایـَـت را هیچ خیابانـے در آغوش نکـِـشـَــد
تـــُـ♥ـو فــَـقـَـط بـَــراے مـَـنے
عیبی ندارد شکستنی ست دیگر لعنتی ، می شکند
اصلا فدای سرت
قضا و بلا بود از سرت دور شد ......
اشکم بی امان می ریزد
مهم نیست
آب روشنی ست
خانه ات تا ابد روشن....
واژه ها ..
قـَــد نمی دهند !!
ارتفاع دلـــــتنگی ام را...
من فقط ..
سایهء نبودن تو را ..
برسر شعـــــر ..
مستدام می کنم..!!
خواستنت را کــه بگيــرم
می ايســـتد
از روزی که نامتـــ
دلم تنگـ می شـود گاهـی
برای ِ . ..
یك « دوستت دارم » ِ سـاده !
اگه با آهنگام قدم نمیزدی رو زمین رد پاهام نبود
چقدر زخم خوردم تو این راه یادمه خون گریه می کردم
خدا خواست که تو باشی و بشی مرهم واسه دردم
همیشه سنگ صبورم بودی و هستی و غصه هامو به جون میخری
مگه شیرین تر از اینم میشه که میبینم ترانه هامو از بری
توی غمگین ترین آهنگ یا توی خوشحالی و شادی
همیشه پشت من بودی تو به من زندگی دادی
همیشه پشت من بودی تو به من زندگی دادی
زندگی دادی زندگی دادی
آدم وقتی که معروفه هزار تا درد سر داره
اما خیالش راحته وقتی شمارو پشت سر داره
پای هر شعر و هر آهنگ تو رو از یاد نمی بردم
از این احساس دورادور هنوزم سردرنیاوردم
اگه دنیا باهام بد شد یکی هست که خبر داره
اونی که دلواپسم میشه اونی که اسمش طرفداره
توی غمگین ترین آهنگ یا توی خوشحالی و شادی
همیشه پشت من بودی تو به من زندگی دادی
توی غمگین ترین آهنگ یا توی خوشحالی و شادی
همیشه پشت من بودی تو به من زندگی دادی
زندگی دادی زندگی دادی
بــا همــه ی زنانگــی ام
هرگــز بــه بــودنت در کنــار دیـــگری حســادت نــکرده ام ،
مــن آن لحظــه ها را مـــرده ام ...
حتــــــی در شخــــــصی ترین کــــــارهایــــــش!
پــــــس عاشــــــقانــــــه خودت را دخــــــالت بــــــده,
درســــــت در هــــــمان جاهــــــایی که
فــــــکر میکــــــنی باید آزادش گذاشت!
♥عــــــزیزم هر جــــــور خــــــودت دوســــــت داری♥
را دوســــــت نــــــــــــدارد...!
ﺗـــــﯿــــﺮﯼ ﻫـــــــﺎ ﺷﺎﺩ ﺗــــﺮﯾﻦ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺭ ﻋﯿﻦ ﻏﻢ ﻫﺴﺘﻨﺪ♥
ﺗـــــﯿــــﺮﯼ ﻫـــــــﺎ ﺧﻮﺷﮕﻞ ﺗﺮﯾﻦ ﺍﻣﺎﺩﺭ ﻋﯿﻦ ﺣﺎﻝ ﺳﺎﺩﻩ ﺗﺮﯾﻦ ﻫﺴﺘﻨﺪ ♥
ﺗـــــﯿــــﺮﯼ ﻫـــــــﺎ ﺑﺎ ﺣــــﺎﻝ ﺗﺮﯾﻦ ﺩﺭ ﻋﯿﻦ ﻭﻗــــــــﺎﺭ ﻫﺴﺘﻨﺪ♥
ﺗـــــﯿــــﺮﯼ ﻫـــــــﺎ ﺑﻌﻀﯽ ﻭﻗﺖ ﻫﺎ ﺑﺪﺟﻨﺲ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ ﺍﻣﺎ ﺑﺪﺟﻨﺴﯿﺸﻮﻥ ﻫﻢ ﺷﯿﺮﯾﻨﯽ ﺧﺎﺻــــــﯽ ﺩﺍﺭﻩ ♥
ﻣﻦ ﻫﯿــــﭻ ﻋﻼﻣﺖ ﺳﻮﺍﻝ ﯾﺎ ﺗﻌﺠﺒﯽ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻧﮑﺮﺩﻡ ﭼﻮﻥ ﻫﻤــــﻪ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﮐﺎﻣﻼً ﻭﺍﺿﺢ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﻫﺴــــــﺖ ♥
ﺯﻧﺪﻩ ﺑﺎﺩ ﺗـــــﯿــــﺮﯼ ﻫــــــــــﺎ ..
تـمــام ِ صـبــرش را بـخـشـیـده اسـت بـه مـن !!
هـرچــه مـن صـبــوری میکـنـم او بــا بـی صـبـری ِ تـمــام
هـول میزنــد
بـــرای ضـربــه بـعــد …. !
کـمـی خـسـتــگـی در کــن ، لـعـنـتـــی …
خـیــالـت راحـت !!….
خـسـتـگــی ِ مــن
بـه ایـن زودی هــا دَر نـمـی شـود …
بــــخشـــــشـــــ از بـــــزرگــــان است . . .
مـــــنـــ بــــخــــشیــــدم و هــــیچکـــس بــــهــــم نــــگفـــتـــ:
چـــــقدر بــــــزرگــــــ شـــــدیـــ. . .
هـــــمه گـــــفتن بـــــلــــد نـــــبودیـــــ حــــقــــتو بـــــگیــــریـــــ...!!!
نه تو چت تایپ کرد
نه میشه پای تلفن گفت
حرفایی که فقط مال وقتیه که تو رو در آغوش دارم …
.
.
.
بازم برو !
.
.
.
يرو ديگه !
.
.
.
گذشت اون زمان كه اين پايين سركاري بود ! الان زمان ، زمان ابراز محبته !
I Love You !
مـــــرد بــــاش با نگــــاهت ، با احســ♥ــاست ، . . . !
مـــن بـــاشـم
و هیچـکـس نبـاشـــد
آنگـــاه
داغتـــریـن آغــــوش هـــا را از تنـتــــ
و شیـریـــن تـریــن بــوســـه هـــا را از لبـــانتــــ
بیـــرون بکشـــم
بــه تـلـــافـی تمـــامـ ِ روزهــایـــی کـــه میخــــواهمتــــ
و نیسـتـــی ...
پشت ابرها....
من و گلهای آفتابگردان.....
سرگردان ....
عين آتش زير خاکــــــستر است
گـــــــاهي فـــــــکر ميکني تمـــــــــام شده
امّـــــا يــک دفــــعه
همه ات را آتــــش مـــــــــــيزند
Design By : RoozGozar.com |