OurLove

از دورترین فاصله ها به هم رسیده ایم...

یعنی باید باور کنم...

 

حمید عسکری!

نوشته شده در جمعه 30 فروردين 1392برچسب:,ساعت 21:49 توسط baran| |

سرگرمی تو...

شده بازی با این دل غمگین و خستم

یادت نمیاد...

اونهمه قول و قرارایی که با تو بستم

با این همه ظلم

تو ببین باز چه جوری پای اینهمه قول و قرار من نشستم

 

نشکن دلمو...

به خدا آهم میگیره دامنتو عاقبت یه روز

نگو بی خبری...

نگو نمیدونی دلم پره یه نفرین سینه سوزه

نگو بی خبری...

نگو نمیدونی وقتی که نیستی گریه شده کار این دل عاشق شب و روز

 

 

پ.ن: یادش به خیر..

حرف الان دلمه!

نوشته شده در جمعه 30 فروردين 1392برچسب:,ساعت 11:40 توسط baran| |

 

آدمای راستگو ؛
خیلی زود و خیلی راحت عاشق می شن ...
خیلی راحت احساسشون رو بُروز می دن ...
خیلی راحت بهت می گن که دوستت دارن ...
خیلی دیر دل می کنن ...
خیلی دیر تنهات می ذارن ...
اما ...
وقتی زخمی بشن ...
ساکت می شن ...
چیزی نمی گن ...
خیلی راحت می رن ...
و ...

نوشته شده در جمعه 30 فروردين 1392برچسب:,ساعت 11:27 توسط baran| |


غریب است دوست داشتن

و عجیب تر از آن است دوست داشته شدن...

وقتی می‌دانیم کسی با جان و دل دوستمان دارد ...

ونفس‌ها و صدا و نگاهمان در روح و جانش ریشه دوانده ؛

به بازیش می‌گیریم

هر چه او عاشق‌تر ، ما سرخوش‌تر، هر چه او دل نازک‌تر ، ما بی رحم ‌تر .

تقصیر از ما نیست ؛

تمامیِ قصه هایِ عاشقانه، اینگونه به گوشمان خوانده شده‌اند

 

 

دکتر شریعتی

نوشته شده در جمعه 30 فروردين 1392برچسب:,ساعت 1:27 توسط baran| |

وقتی یه زن باهات بحث میکنه

غر میزنه

قهر میکنه

دلش میگیره

از دستت گریه میکنه

میگه....میگه....میگه و اشکش سرازیر میشه

و مجبورت میکنه حرفشو گوش بدی

خوشحال باش!

براش مهمی که اینجوریه!

اگه همش صدات میکنه...

اگه دوسش داری

ذوق کن!

چون خیلی دوست داره...

سکوت یه زن خیلی معنی داره....

یعنی...

خسته شده.....

دیگه کم اورده.....

دیگه تموم شده....

ناامیـــــــــــد شده.....

اگه مردی

اگه عاشقشی

قدر مهربونیاش رو بدون

بذار از ابراز عشقش به تو انرژی بگیره

بذار واست بخنده و تو بهش بگو که عاشق خنده هاشی

بهش بگو چقدر دوسش داری

یه زن به همین راحتی آروم میگیره

فقط مرد باش!


نوشته شده در چهار شنبه 28 فروردين 1392برچسب:,ساعت 15:6 توسط baran| |


دیوانه وار منتظر لحظه ای هستم

که دستانت را در دست بگیرم

و در چشمایت خیره شوم

آرام بگویم: دوستت دارم...

و تو مهربانانه خجالت بکشی


منتظر لحظه ای که بنشایم و سر بر شانه ات گذارم

از عشق تو

از شوق حضور تو

اشک شوق ریزم

و تو بگویی:

آرام باش عزیزدلــــــم؛ من کنارتم....


لحظه ای که تو را عاشقانه در آغوش کشم و تو پیشانیم را ببوسی

و من سرمست از این شادی

با تمام وجودم و عشقم

بوسه ای بر گردنت گذارم...


من بودنت را میـــــــــــــــخواهــــــــــــــم

نوشته شده در چهار شنبه 28 فروردين 1392برچسب:,ساعت 11:21 توسط baran| |

 

آدم واسه دوس پسرش نباید استرس داشته باشه چی بپوشه چی نپوشه
.
.
.
.
.
.
هیـــــــــــچی هم نـــپوشـــــه
دوس پسرش خوشحال میشه
پسرا کم توقع اند..

نوشته شده در سه شنبه 27 فروردين 1392برچسب:,ساعت 1:44 توسط baran| |

 باشه قبول 

ما بی کلاس 
ما خزو خیل 
ما کت و شلوار با کفش اسپرت 
ما هیچی نیستیم ولی ادعامون کمر شتر  رو می شکونه 
ما جک و جواد 
ما هر هر خنده 
ما درسته بنداز  ، شما تیکه انداز 
شما با کلاس 
شما بقول خودتون جنتلمن 
شما دیسیپلین 
شما سر تا پاتون مارک 
از هدست بیتس تا کفش زرا
خودمونیم مارکای پالونتو بکنن چند می ارزی 
آهای ...
دوست دو سه کوچه بالاتر نشین 
ما زیر دستی ها هم آدمیم
شما که ادعای خاکی بودن داری !!!
چترتو بردار هوا ابری !گلی ملی نشی 
فک میکنی حالا ک بالا نشستی خوبه ای و بقیه دنیا نفهم ؟
بذار بت بگم اگ اینجوریاس من همسایم امیده (ماهواره امید)

بیخیال ببخش زر مفت زدم تو همون بالا مالا ها و ماهم مث همیشه ...

فقط حواست باشه اگه مردی ، مرد باش ...
نوشته شده در یک شنبه 25 فروردين 1392برچسب:,ساعت 1:50 توسط EmAd| |

 

 

مـیـدونـــی تـلـخ تــریــن درد چـیــه (؟)

تــو بـخــوای ...

اونــم بــخــواد ...

ولــی دنـیـا نـخــواد ...

 

پ.ن: اینو زیاد خونده بودم ولی دیروز که از کنار هم بودن حرف زدیم تازه معنیشو فهمیدم!

من میخوام پیش تو بیام ولی حتی 1% ممکن نیست بتونم بیام پیشت....

تو میخای بیای پیشم ولی وقت بهت اجازه نمیده...

کاش فاصله ی مکانی بین من و تو انقد زیاد نبود!!!!

نوشته شده در جمعه 23 فروردين 1392برچسب:,ساعت 16:45 توسط baran| |

 

وقتایی که میگم بغلم کن

همچین حسی رو دلم میخواد

دلم میخواد بین بازوهای مردونت بگیریم

و من سرمو بچسبونم به سینت...

 

آغوش

 

 

من


لوس ِ آغوشت میشوم

 

تو

 

یواشکی لبانم را مهمان لبانت میکنی

نوشته شده در چهار شنبه 21 فروردين 1392برچسب:,ساعت 20:45 توسط baran| |

یه پسرایی هستن که . . .

 



صدای خنده هاشون تو خیابون میپیچه

 

 

 


شلواراشون نه خیلی براشون بزرگه نه خیلی کوچیک

 



ابروهاشون فابریک خودشونه

 



همونایی که نه لکسوز دارن نه کمـری

 

 

 


 

اما مـرام دارن

 



چشمشون همه جا کار نمی کنه

 



و دنبال موی بلوند و چشم آبی نیست

 



پسرایی که موزیکـ های خارجی رو بدون معنی کردن حفظ نمیکنن

 



پُــــز نمیـــــــدن

 



پاتوق شون مهمونی و شیشه و انواع مشروبی جات نیست

 



آره رفیـق . .

 

.


اونایی که تکیه کلامشون معرفته

 



بی ریا، با خدا، مهـربون و با مسئولیتن

 



آدم میتــونه بهشون تکیه کنی

 



کنارشـون آرامش داری

 



کنـارش باشی یا نباشی حواسش به بقیه دخترا نیست

 



و آدم ها رو مثل هـم نمی بینن

 



این جور پسرا خیلی مـَردن

 



خیلی تکن، خیلی خاصن ...

 



خیلی شوخن و جنگولکـ بازی در میـارن

 



ولی احساس شون قویه

 

 

آه که بکشن خدا دنیا رو واسشون زیر و رو میکنه . . .

 



به سلامتی همه پسرای بامرام و بی ریا

 

 

 



و بالاخص عشقه خودم

نوشته شده در چهار شنبه 21 فروردين 1392برچسب:,ساعت 20:43 توسط baran| |

 

 اول میگیریش تو دستت

بعد یه کمی باهاش ور میری

اگه راست نشد بکن تو دهنت

و بعد سرشو بمالون

بعد آهسته بکن تو سوراخ...

.

.

.

.

.

ما این طوری سوزن نخ میکنیم!

نوشته شده در چهار شنبه 21 فروردين 1392برچسب:,ساعت 12:15 توسط baran| |

دیشب بدجوری ناراحتتم کردم...

عذر میخوام

نوشته شده در چهار شنبه 21 فروردين 1392برچسب:,ساعت 12:11 توسط baran| |

نوشته شده در جمعه 16 فروردين 1392برچسب:,ساعت 9:49 توسط EmAd| |

سلام...

دیشب خواب دیدم تو رفتی بیرجینیا

بعد از اونجا داری پست هامو میخونی

میدیدمت که روی تخت نشستی و داری میگی: با اون سلیقه ت باران!!! اینام پسته تو گذاشتی؟؟؟

انقد تا صبح توی خواب غصه خوردم!

بعد دیدم که خودم اومدم وب و دیدم که تو یه قالب ردیف گذاشتی و چند تا پست توپ!

میگفتی: یاد بگیر! به اینا میگن پست نه این چرت و پرتا که تو نوشتی!

مدام نگات توی صفحه ی لپ تاپت بود و آه و افسوس میخوردی...

 

خلاصه کابوسی بود واسه خودش!!!!

 

ولی خوشحالم. چون از قدیم گفتن غم تو خواب، شادی توی بیداریه!

ایشالا که همینطور باشه...

 

راستی تو امشب رفتی بیرجینیا

و الان یه ساعتی هست رسیدی خوابگاه

و الان اس دادی: پاشو بدو بیا نیم

چشم آقایی من

اومدم

نوشته شده در جمعه 16 فروردين 1392برچسب:,ساعت 1:14 توسط baran| |

 

دیشب خیلی خوب و آروم خوابیدم

بعد از مدت ها تو ازم خواستی و من کنارت خوابیدم

کنار تو، روی تشکت و زیر پتوی تو

دیشب اولین شبی بود از سال 92 که من با آرامش خوابیدم

چون کنار تو بودم

و در واقع توی آغوشت...

حس میکردم سرم روی بازوته و صورتم چسبیده به سینه ت

دستامو دورت حلقه کرده بودم و خودمو میچسبوندم بهت

عطر دلپذیر تنتو نفس میکشیدم

پتو رو تا روی سرم کشیده بودی تا کسی نبینه که من پیش تو خوابیدم

(الان که دام مینویسم انگار دلم میخواد دوباره تو آغوشت قرار بگیرم.. یه چیزی روی سینه ام سنگینی میکنه)

گاهی سرمو میذاشتم روی سینه ت و نفس هاتو نفس میکشیدم

گاهی سنگینی وزنتو روی بدنم حس میکردم و تو آغوش میکشیدمت

 

واااااااااااااااای که چه شبی بود دیشب

نوشته شده در چهار شنبه 14 فروردين 1392برچسب:,ساعت 13:0 توسط baran| |


این پست را سکوت میکنم و تو بنویس!

تو بنویس...

از دلتنگیهایتــــــــــ، از دردهایتــــــــــ، از حرفهایتـــــــــــــ

از هرچه دلتـــــــــ میخواهد!

بنــــــویس که ســـراپــــا گوشــــــــــــم...

نوشته شده در چهار شنبه 14 فروردين 1392برچسب:,ساعت 12:39 توسط baran| |


 

 

پســـرم !

 

 


پسر ِخوبم

 

 


میدونم که تو هم یه روزی عاشق میشی و میای وایمیستی جلوی من و بابات واز دخترکی میگی

 که دوسش داری.این لحظه اصلا عجیب نیست و تو ناگزیری از عشق. .! که تو حاصل عشقی

پســـرم . . .مامانت برای تو حرف هایی داره حرف هایی که به درد روزهای عاشقیت میخوره . .

 


عزیزدلم!


یک وقتهایی زن ِ رابطه بی حوصله و اخموست.  روزهایی میرسه که بهونه میگیره.  بدقلقی

 

 میکنه وقتی اسمتو صدا میکنه و تو به جای "جانم"  همیشگی میگی بله! و اون میزنه زیر گریه . . .


زن ها موجودات عجیبی هستند پسرم . . . 

موجوداتی که میتونی با محبتت آرومشون کنی و یا با بی توجهیت از پا درش بیاری. . .

باید برای اینجور وقتها آماده باشی. باید یاد بگیری که نازش را بکشی. . .

 


عزیزم

پسر مغرور و دوست داشتنی من!!!


ناز کشیدن شاید کار مسخره ای به نظر برسه اما باید یاد بگیری. . .


زن ها به طرز عجیبی محتاج لحظه هایی هستن که نازشون خریدار داره. . .

 

 

 

 


میدونی ؟ این ویژگی زنه، گاهی غصه ها مجبورش میکنن به گریه. . .! خیلی پاپی‌ دلیل گریه ش نشو. . .همیشه نیازی نیست دنبال دلیل و چرا باشی تا بخوای راه حل نشونش بدی. . .

 

 

گاهی فقط باید بشنویش، بذاری توی بغلت گریه کنه و بعد فقط دستش را بگیری و ببریش بیرون

 

 

 پیاده روی و بهش بگی که چقدر براش ارزش قائلی !


ازش تعریف کنی و باهاش حرف بزنی . . . یاد بگیر که با مردونگیت غصه هاشو آب کنی 

نه  که از غصه آبش کنی . . .

 

 


اگر هم که پای فاصله درمیونه کافیه نازش کنی . . . بهش زنگ بزنی باهاش حرف بزنی. . .

 

 

اگر بازم گریه کرد و آروم نشد دلسرد نشو . باز هم صداش کن!!! عاشقانه تر صداش کن،

 

حتی اگه واقعا خسته ای!!!!

 

 


بهت قول میدم درست اون لحظه ای که داری فکر میکنی این صدا کردنا  فایده ای نداره و

 

 

نمیخواد حرف بزنه و میخواد تنها باشه برمیگرده طرفت و توی آغوشت خودشو رها میکنه و. .

 


زن ها هیچ وقت این لحظه ها ای که پاش وایسادی رو فراموش نمیکنن و همه انرژی که براش

 

 گذاشتی رو بهت برمیگردونن. . .



پسرم!!!!

 

 

این روزها که مینویسم هنوز دخترکی هستم پر از آرزو ، دخترکی که روزی زن  میشود. مادر میشود.


مادر تو . . .


نوشته شده در یک شنبه 11 فروردين 1392برچسب:,ساعت 23:10 توسط baran| |

 
دلم اس ام اس از نوع نصفه شبی می خواد ...
 

همونا که یهو از خواب بیدارت کنه...

تا مطمئن شی یکی تو بی خوابیش به یادته..

دلم از اون وقتایی میخواد که همه رو میپیچونه به خاطر تو...

از اون وقتایی که پشت خطیشو قطع میکنه....

از اون هوا داشتنای خاص...



نوشته شده در شنبه 10 فروردين 1392برچسب:,ساعت 15:30 توسط baran| |

تقدیم به انکه به رسم جاده دور است

اما به رسم دل به او هیچ فاصله ای نیست...!!!

 

I love you for ever 

 

 

 

نوشته شده در شنبه 10 فروردين 1392برچسب:,ساعت 12:41 توسط baran| |

گفتی لب تر کن


تا دنیا را به پایت بریزم

 

حالا....

 

چشم تر کرده ام

 

می آیی. . . ؟

نوشته شده در پنج شنبه 8 فروردين 1392برچسب:,ساعت 23:57 توسط baran| |

 

چه حالی میشی وقتی عشقت، کسی که دیوونشی و دوستش داری و ازش فاصله داری این اس ام اس رو بهت میده؟؟

 

"درسته جسمت دوره. دلم که بهت نزدیکه.میخوام دلمو بذارم کنار دلت و بهت بگم که خیلی برام مهم.دوست دارم

خیلی

خیلی باران خیلی"

 

 

من که تا چند دیقه به صفحه ی گوشی خیره مونده بودم و حتی نمیتونستم پلک بزنم!

نوشته شده در سه شنبه 6 فروردين 1392برچسب:,ساعت 1:21 توسط baran| |



میگن وقتی به شدت احساس تنهایی میکنی

کسی که دوستش داری اون لحظه به یادته....


عمادم

واقعا تو الان به یاد منی؟؟؟؟؟؟

عمادم

واقعا به بودنت کنارم نیاز دارم

 

چقدر سختن گذروندن لحظه هایی که اینطوری باید سپری شن...

تو اونجا به یاد من،

من فرسنگ ها دورتر تو فکر آغوش تو....

 

و ناراحتیم از اینجا شروع میشه که گوشیت خرابه و نیم تعطیل!( چون نت هم نداری!)

بعدش هم که درست میشه درست شبیه(شبی است) که من فوق العاده و در حد داد زدن سرت از دستت عصبانیم!!!

 

نمیدونم چرا هیچ وقت بخت با ما یار نیست

این یکی دو هفته که کامپیوتر دربست دست منه، تو به خاطر شرایطت نمیتونی پیشم باشی.

 

خدایا من خیلی دلتنگ عمادمم

دلتنگ حضورش

دلتنگ بودنش

دلتنگ مهربونیهاش

دلتنگ اذیت کردناش تو نیم

دلتنگ شبایی که باهم تا صبح میموندیم با اینکه صبح هر دو کلاس داشتیم

حتی دلتنگ صداشم...

حالا درست 5 روز از سال 92 میگذره و من فقط یک بار ده دیقه ای با عمادم حرف زدم

اونم مث دو تا همکلاسی نه دو تا دوست!!!!

 

از امروزی که تازه شروع شده تا روزی که بخایم بریم یونی درست 11 روز فاصله ست

خدایا کمکمون کن!

آخه بدبختیمم سر اینه که خوابگاهم که بره نمیتونه راحت بحرفه.

 

خدایا، دلتنگشم و تو میدونی دلتنگی چقدر سخته

نوشته شده در سه شنبه 6 فروردين 1392برچسب:,ساعت 1:59 توسط baran| |

عید همگی مبارک


میخام باور کنم تا آخر عمر

کنارت سال ها تحویل میشه

جهان با عشق ما آغاز میشه

جهان بی عشق ما تعطیل میشه

 

 

نوشته شده در پنج شنبه 1 فروردين 1392برچسب:,ساعت 1:3 توسط baran| |


آخرين مطالب
» خرداد
» قرار
» پاییزتون مبارک:*
» به تو که میرسم...
» با تو
» من اینو میخام....
» واقعی :P:D
» سکوت
» تظاهر
» دوست داشتنت
» sms
» آهنگ قدیمی

Design By : RoozGozar.com