از دورترین فاصله ها به هم رسیده ایم...
تنها آروزیی که تو سال 91 به دلم موند این بود که یه بار دستاتو بگیرم تو دستام... اولین باری که دستامو با هزار خجالت گرفتی توی دستات یادته؟؟؟ میگفتی دیگه دستاتو پس نمیدم! میگفتی خیلی وقت بود اینجوری آروم نشده بودم تا اینکه گرمای دستات آرومم کرد کمتر از 22 ساعت مونده تا سال تحویل... و من دلم لک زده برا یه عاشقانه! برا آغوش گرمت... که سرمو بذارم رو شونه هات... این اولین عیدی هستش که باهم هستیم... میخوام دو بیت شعر اینجا بنویسم ولی دلم میخواد اول برای خودت بخونم. فعلا انگار نمیتونی صحبت کنی یا اسمس بدی. عیدت مبارک آقای من! توی این روزای آخرسال ۲تا جمله هست که باید بگم : اول تشکر برای بودنت توی سال گذشته دوم آرزو برای داشتنت توی سال آینده سال نوت پیشاپیش مبارک عزیزدلم… سآلِ 1391 کــم ڪــم داره تَمــوم میشــہ ، ◘یــادِت باشــہ زندِگی ڪوتاهــہ، صادقانــہ عاشِــق باش و بــِدون ڪُنتــرل بخنــد ، ◘ اینــو رو wall ڪَســایی کـہ دوستـِـشون داری و ◘نِمیــخوای دَرســال 1392 اَزدســتِشون بــدی بفرســت. [♥]دوستت دارم و نمی خوام از دستت بدم[♥] من فقط یک واسطه بودم حالم اصلا خوب نیست... خدایا عمادمو، تکیه گاهمو ازم نگیر! خدایا تو که نیم امشبمونو خوندی هر چی هم که زنگ میزنم در دسترس نیستی! اسمس هم که یه ساعت یه بار بهت میرسه تا اونموقع هم که تو خوابت برده عماد؟؟؟؟ خـــــوشبخـــت تـــــرین آدم هــــا من اومدم اینجا بگم خیلی دلم برات تنگ شده وقتایی هم که تو هستی انگاری من نباید باشم چه قانونای مزخرفی داره این دنیا اگ می شد چی می شد!! من برنارد واچ رو می داشتم زمانو نگه می داشتم اون موقع فاصله ها بی معنی بود چه خوب می شد راستی یه تنبیه طلبم ازت اوممممممممممم " دماغتو گاز می گیرم " و... یه تشویقی هم داری که یه بوس دزدکی پهلو من داری خب دیگه از این بیشتر بگم نقشم لو میره فهلاً من میرم با درد دلتنگی روز رو شب کنم ببینیم چی میشه فهههههلاً حس میکنم اینجا راحتترم تا اون دوتا وب! بیام اینجا و بگم از دیشب و از نیم بازی هامون از آغوش گرم و مهربونت... از بوسیدن صورت مردونت... از اینکه بلندم کردی و تو هوا چرخوندیم... از اینکه کل کل کردن باهاتم دوست دارم... از اینکه دلتو به هیچ قیمتی بهت پس نمیدم... از اینکه هوش و حواستو دزدیدم از اینکه فقط مال خودمی... از اینکه فقط با تو که باشم آرومم... از اینکه وقتی 20 دیقه میری و از دستت عصبانی میشم ولی درست لحظه ای که چراغتو سبز میبینم همه چی دوباره عادی میشه.... از اینکه فاصله مکانی برامون مفهوم نداره... از اینکه تا آغوشتو بخام دستتاتو جلوم باز میبینم.... از اینکه دلم میخواد از سر و کولت بالا برم و ببوسمت... از اینکه عاشقمی... از اینکه دیوونتم... از اینکه عاشق دیوونه بازی هامونم... آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآخ که چقدر حرف دارم برای گفتن : سلام :علیک :خوبی؟ :مرسی :شما ؟ : باران : برو عموووو <لمس یک کلید قرمز روی گوشی > و ... ... ... ... خیلی خوشحال بودم اونشب نمیدونم چی شد و چرا.... ولی الان که داره بارون میاد یهو بدجوری یاد اون لحظه ای افتادم که سرتو انداختی پایین و گفتی: "خیلی دوستت دارم" بعد از چند بار تلاش بازم سر به زیر شدی و گفتی: "نمیدونم چرا نمیتونم نگات کنم" من میدونستم چرا. چون تو همیشه یه دونه بیشتر از من عاشق بودی و هستی. من اما نگات میکردم. دلم میخواست چهره ی عشقم خیلی خوب یادم بمونه. یادم بمونه چه جوری دزدکی نگام میکردی یادم بمونه وقتی باهات حرف میزدنم چقد سربه زیر میشدی قربونت برم. یادته بهت گفتم خیلی با عکسهات فرق داشتی؟! تو گفتی: "همونم فقط الان لنگری گذاشتم" شاید باورت نشه ولی من اصلا اون ریش لنگری رو ندیدم! انقد که همش سرت پایین بود! الهی بگردم چقد اون روز خجالت کشیدی. چقد اون روز خجالتی بود. برخلاف تمام وقتایی که پشت تلفن شیر میشدی و ازم کارای عجیب غریب! میخواستی.... اون شبی و یادته که بهم زنگیدی و من توی اتاقم بودم و نمیتونستم حرف بزنم؟ اون شب که توی 10 دیقه حرف زدنمون فقط میگفتم: "ایهیم" و میخندیدم و از خجالت سرخ میشدم(که تو اینا رو نمیدی!) اون شبی که برای اولین بار پشت تلفن با همون لحن خاص و محشر خودت گفتی: " میخوام داد بزنم: عــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاشقتم" و من که از عاشقی توی پوست خودم نمیگنجیدم! که تلفنی بوسیدیم. که گفتی: " بوس میخوام!" منم بوسیدمت. گفتی: "چی؟ هان؟ " خیلی آروم گفتم: " یعنی نشنیدی؟" گفتی: "چیو؟؟" و من دوباره بوسیدمت! و تو از خوشحالی داد زدی و گفتی: " دیدی دو تا بوس ازت گرفتم؟؟؟؟؟؟؟؟؟" اون شب و یادته آقای من؟؟؟ یادت اومد کیو میگم عمادم؟؟؟؟ مـــــــــــــــرور میــ کـنــم خاطراتـــمــــــــان را امـــــــــــــــــــــا مگر.... کــپـــــی برابــــر اصــــــــــل میِِِِِِِِِِِِـــ شـــــود؟! الهی به امید تو.... خدایا دارم به اسم و امید تو شروع میکنم که کارم سرانجام داشته باشه. این وب یه وب دو نفره س برای عاشقانه هامون.... برای حرفای دونفره مون.... برای نیم بازی هامون! برای حرفایی که فقط مال خودمون دوتائه! برای وقتایی که دلمون میخواد قربون صدقه ی همدیگه بریم وقتایی که دلمون میخواد دلتنگی هامونو نتی بهم بگیم.... برای همه ی وقتای دونفرمون خدایا کمکمون کن مال هم بمونیم
دل را خدا داد
.
.
.
.
تو هم بردی...
اونــــایـــی هستــــن کــــه
ایـــن جمـــله رو میشنـــوند:
"عیــــــب نــــداره، با هـــــم درستـــــش میکنیــــم" ...
تو نیستی
بیشتر ترجیح میدم بیام اینجا...
Design By : RoozGozar.com |