از دورترین فاصله ها به هم رسیده ایم...
میگن وقتی به شدت احساس تنهایی میکنی کسی که دوستش داری اون لحظه به یادته.... عمادم واقعا تو الان به یاد منی؟؟؟؟؟؟ عمادم واقعا به بودنت کنارم نیاز دارم چقدر سختن گذروندن لحظه هایی که اینطوری باید سپری شن... تو اونجا به یاد من، من فرسنگ ها دورتر تو فکر آغوش تو.... و ناراحتیم از اینجا شروع میشه که گوشیت خرابه و نیم تعطیل!( چون نت هم نداری!) بعدش هم که درست میشه درست شبیه(شبی است) که من فوق العاده و در حد داد زدن سرت از دستت عصبانیم!!! نمیدونم چرا هیچ وقت بخت با ما یار نیست این یکی دو هفته که کامپیوتر دربست دست منه، تو به خاطر شرایطت نمیتونی پیشم باشی. خدایا من خیلی دلتنگ عمادمم دلتنگ حضورش دلتنگ بودنش دلتنگ مهربونیهاش دلتنگ اذیت کردناش تو نیم دلتنگ شبایی که باهم تا صبح میموندیم با اینکه صبح هر دو کلاس داشتیم حتی دلتنگ صداشم... حالا درست 5 روز از سال 92 میگذره و من فقط یک بار ده دیقه ای با عمادم حرف زدم اونم مث دو تا همکلاسی نه دو تا دوست!!!! از امروزی که تازه شروع شده تا روزی که بخایم بریم یونی درست 11 روز فاصله ست خدایا کمکمون کن! آخه بدبختیمم سر اینه که خوابگاهم که بره نمیتونه راحت بحرفه. خدایا، دلتنگشم و تو میدونی دلتنگی چقدر سخته
نظرات شما عزیزان:
Design By : RoozGozar.com |